حوزه علمیه فاطمه الزهرا (س)
محقق: زهرا عبودی
موضوع: خانواده برتر در اسلام و ذکر برخی ویژگی های آن
بسم الله الرحمن الرحیم
فهرست مطالب
چکیده: 1
الف- تعریف خانواده و جایگاه آن در اسلام. 2
الف-الف: تعریف لغوی خانواده: 2
الف – ب: تعریف اصطلاحی خانواده در مکتب اسلام: 2
الف-ج: هدف از تشکیل خانواده. 3
الف – د: ارکان خانواده: 4
الف – هـ: عامل اصلی رشد خانواده اسلامی… 5
الف – و: جایگاه خانواده در اسلام: 5
ب- مختصری از ویژگیهای اخلاقی در خانواده اسلامی: 7
ب- الف: داشتن تقوا در زندگی: 7
ب- ب: محبت به یکدیگر: 8
ب- ج- تکریم و احترام نسبت به یکدیگر: 9
ب- : عیب پوشی از خطاها: 10
ب-هـ : تأثیر لقمه حلال و حرام در تشکیل خانواده ی سالم اسلامی: 11
ب-و : رعایت عدالت و مساوات بین فرزندان: 12
ب-ر : وفای به عهد: 12
ب- ز: مشورت و هم فکری: 14
ج- برترین خانواده در اسلام. 16
ج-الف- با نگاهی به شخصیت حضرت خدیجه بانوی اولین خانواده اسلامی… 16
ج-ب- خانواده برتر. 18
ج-ج- آموزگار عفاف در بین مرد و زن.. 22
پی نوشت: 23
بسم الله الرحمن الرحیم
*موضوع:خانواده برتر در اسلام و ذکر برخی ویژگی های آن
**محقق: زهرا عبودی
چکیده:
خانواده برتر در اسلام و ذکر برخی ویژگی های مورد نیاز و اساسی آن موضوع تحقیق روبرو میباشد، نهاد خانواده اساسیترین و در عین حال با دوام ترین نهاد است. که جایگاه تربیت نسل آینده و یکی از موضوعات بسیار مهمی که در قرآن کریم مطرح است که تنها با خانواده سالم و برتر اسلامی میتوان انتظار جامعه پویا را داشت. در مورد تحقیق پیش رو کتابی با این عنوان بدست نیاوردم. ولی از مجموع مباحث معارف اسلامی چنین بر میآید، که در میان نهادهای اجتماعی،خانواده در اخلاق و تکامل آدمی بزرگترین نقش را بر عهده دارد. اسلام میخواهد زن و مرد در کمال صفا و صمیمیت در جوار هم زندگی کنند و محیط خانه را از هر جهت برای تربیت نسلی شایسته آماده کند. برای نیل به این هدف والا که همان داشتن خانوادهی شایسته برتر از منظر اسلامی، قوانین برای اعضای خانواده وضع شده است از جمله: داشتن تقوا، ابراز محبت و رعایت احترام نسبت به یکدیگر، دعا کردن در حق همدیگر و دیگر مورد که بر اساس معیارهای قرآنی و سیرهی اهل بیت (ع) بررسی مفهوم خانواده و جایگاه آن در اسلام ضرورت دارد و هم چنین دانستن خصوصیات اخلاقی اعضای خانواده در اسلام برای تشکیل و ایجاد یک خانواده برتر از مسائل مهم آن است.
قرآن برخی پدران، مادران و فرزندان نمونه را به عنوان الگوهای برتر معرفی کرده است از جمله:
حضرت ابراهیم (ع)، حضرت زکریا (ع)، لقمان حکیم (ع)، عیسی بن مریم (ع) و خود حضرت مریم مقدس (س) و… . از این رو با وضع مقررات و احکامی در باب روابط اخلاقی متقابل اعضای خانواده و متوجه شدن معنا و مفهوم دقیق خانواده و جایگاه آن در اسلام و معرفی خانوادههای برتر در قرآن و اسلام، میکوشند که محیطی جذاب و پرکششی به وجود آورند، آن مکانی مطمئن و آرام برای پرورش روح و جسم باشد و محیطی برتر ایجاد کرد.
کلید واژه: خانواده، فرزند، زن و شوهر، اخلاق اسلامی
الف- تعریف خانواده و جایگاه آن در اسلام
خانواده اولین، مهمترین و پربرکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخ فرهنگ و تمدن انسانی است. و کانونی است که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تأمین سلامت جسمانی و روانی و رشد معنوی او استحکام یابد.قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تأمین محیطی سالم برای زیستن انسان ها، ضرورتی انکارناپذیر است،که با پیمان ازدواج و پیوند همسری زن و مردی هوشمند و آگاه و برخوردار از بلوغ فکری و قابلیت های اجتماعی پایه گذاری می شود و این زوج ستون اصلی حیاتی ترین نهاد اجتماعی یعنی “خانواده” را تشکیل می دهد. که در مکتب اسلام از نظر لغوی و اصطلاح تعریف هایی این چنین دارد، از جمله:
الف-الف: تعریف لغوی خانواده:
درباره تفسیر و تعریف خانواده در «لغت» حسن عمید چنین میگوید:
« خانواده یعنی خاندان، دودمان، اهل خانه، زن و فرزند، فامیل» [1]
در فرهنگ فارسی معین نیز به این معنا آمده است. [2]
الف – ب: تعریف اصطلاحی خانواده در مکتب اسلام:
علامه طباطبایی در بررسی آیات مرتبط به مسائل زندگی خانوادگی نوشته است:
« آفرینش انسان به صورتی است که زن و مرد در ساختمان طبیعی بدن، تکمیل کننده یکدیگرند و هر یک به تنهایی ناقص و نیازمند دیگری است. این نیاز سبب می شود که زن و مرد به سوی یکدیگر حرکت کنند و بدین طریق، سکونت و آرامش یابند و این امر از بزرگترین و آشکارترین نعمت ها و موهبتهای عالم طبیعت است؛ زیرا ساختمان جامعه بشری بر آن استوار میشود. » [3]
تعریف فوق از آیهی شریفهی زیر گرفته شده است:
«وَ مِن آیاته أَن خَلَقَ لکم مِن انفسکم أَزواجاً لِتسکُنُوا إلیها و جَعَلَ بینکم مَّودَّةً و رَحمَة» [4]
و از جمله نشانههای دیگرخداوند آن است که از جنس خودتان برای شما همسرانی آفرید برای اینکه در کنار آن همسران به سکون و آرامش برسید و خداوند بین شما و همسرانتان مودت و رحمت قرار داد.
استادان طرح جامع آموزش خانواده در تعریف این واژه بیان می کنند:
1- خانواده یک نهاد اجتماعی است که دوام و پایداری نسبی در این نهاد وجود دارد
2- در این سازمان افراد متفاوتی حضور دارند.
3- حقوق متقابلی نسبت به هم دارند
4- روابط مشخص و منظمی بین آنان برقرار میگردد و این روابط غالباً صمیمی و همه جانبه است.
5- تشکیل سازمان بر اساس قراردادهای اجتماعی و در مکاتبات الهی بر طبق مبانی مذهبی صورت میگیرد. [5]
الف-ج: هدف از تشکیل خانواده
با توجه به آیات قرآن کریم و مجموع تفسیر آنها فهمیده میشود که، هدف از تشکیل خانواده آرامش میباشد، زیرا که، همسر خوب مایهی آرامش روحی، جسمی و روانی انسان است. هر انسان بدون همسر موجودی ناقص است ولی با همراهی و همکاری و دوستی با همسر وجود خود را کامل میکند و تعادل روحی و روانی در او ایجاد میشود و احساس مسئولیت و شخصیت بیشتری میکند. گاهی در اثر طولانی شدن دوران تجرد به بیماریهای روانی و عدم تعادل روحی گرفتار میشود و زندگی ناآرامی پیدا میکند.
آرامش عامل رشد و تعالی همسران و فرزندان آن هاست، اما اگر محیط خانهفضای جنگ و اعصاب باشد، در حقیقت به هدف ازدواج دست پیدا نکرده و به بیراهه رفته اند. [6]
همسر برای آرامش و طغیان زدایی و از بین رفتن اضطراب است، کانون خانواده برای ایجاد آرامش و اطمینان میباشد. [7]
بنابراین، همسر خوب موجب آرامش است و بهداشت روانی انسان را تأمین میکند سپس با انتخاب همسر مناسب می توان به هدف اصلی (که همان آرامش است) رسید.
الف – د: ارکان خانواده:
صولاً خلقت انسان ها جفت جفت است. هیچ مردی و هیچ زنی نیست که برای او جفتی خلق نشده باشد. اینها به حسب فطرت خود، در پی یافتن جفت خود کوشش و تلاش می کنند و هر کدام با تاکتیک مخصوص خود، این وظیفه فطری را انجام می دهند. مرد با تاکتیک مردانه خود و زن با تاکتیک زنانه خود و سرانجام همدیگر را می جویند و کامل می کنند. [8]
علاوه بر وجود زوجین در کنار هم، وجود فرزند یا فرزندان در زندگی زوجین تأثیر بسزایی در گرمی کانون خانواده دارد.
اما متأسفانه امروزه به دلایل اقتصادی، بهداشتی، تعلیمی و تربیتی، به ویژه رفاه طلبی والدین و تأکید دولت ها بر تجدید نسل و ضرورت کاهش جمعیت و وضع مقررات خاصی در این زمینه، تفکر داشتن اولاد کمتر مورد توجه والدین قرار گرفته است. [9]
بنابراین، کانون خانواده از ارکانی چون زن و شوهر و فرزند تشکیل یافته است و پیروی از فرهنگ غنی اسلام و معارف حیات بخش اهل بیت (ع) بهترین راه برای تقویت و استحکام خانواده است و ارتباط قلبی بین زن و شوهر که اساسی ترین ارکان یک خانواده هستند، (بر اساس رهنمودهای معصومین (ع)) تداوم مییابد.
الف – هـ: عامل اصلی رشد خانواده اسلامی
از همان ابتدا یکی از شرایط ازدواج در اسلام رای تشکیل خانواده، «کفو» بودن است و نخستین مرتبه از کفو بودن، همسانی مذهب و دین است. مسلمان نمیتواند با کافر ازدواج کند. زندگی یک مسلمان بر پایه اسلام و فرهنگ اسلامی است و غیر مسلمان بر پایه فرهنگ غیراسلامی خود عمل میکند در زندگی مشترک باد مواضع مشترک وجود داشته باشد. چگونه دو نفر که دو فرهنگ متضاد دارند، میتوانند به هنگام اجراء و عمل هم آهنگ باشند؟ [10]
از همین روست که خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان و متقیان با یکدیگر میدانند:
الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات [11]
زنان پاکیزه نیکو لایق مردانی چنین و مردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همینگونه است.
الف – و: جایگاه خانواده در اسلام:
هدف اساسی دین اسلام، تربیت انسانها و تأمین سعادت بشر در تمام ابعاد وجود و در سرتاسر مراحل زندگی است. پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام (ص) برای این هدف مقدس مبعوث شده و در انجام این مأموریت به نیازها و ویژگی ها و علایق فطری بشر به عنوان یک اصل مسلم مورد توجه فراوان داشتند به همین جهت دستورات تربیتی اسلام و فرهنگ حیاط بخش اهل بیت (ع) دقیقاً در راستای پرورش فطری انسانها تدوین شده است.
نهاد خانواده از منظر اسلام، دارای جایگاه و قداست ویژه ای است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگری نیست و از آنجایی که این نهاد، اصلی ترین رکن جامعه و بستر فرهنگهای گوناگون و زمینهساز خوشبختی و یا بدبختی انسانها و امت است، و از این رو، اسلام، عنایت ویژه ای به سلامت، رشد و پویایی این نهاد سرنوشت ساز دارد.
در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که میفرمایند: « در اسلام، بنیادی نهاد نشده است که در نزد خداوند، از ازدواج محبوبتر باشد.» سخنی والاتر از این، در تبین قداست خانواده نمیتوان گفت. [12]
نگرش اسلام به خانواده برعکس مکاتب و دیدگاههای غیر اسلامی، که نگاهی تک بعدی،بسیار عمیق و همهجانبه است و تمام ابعاد آن از آغاز تا انتها، در همه مراحل مورد توجه بوده و در هر مورد دستورات لازم ارائه گردیده است. خانوادهای از منظر اسلام خوش بخت است که دوستی، صداقت و وفاداری بر فضای آن حاکم باشد. زیرا با اختلاف، بدبینی، و خود محوری، شیرازه خانواده از هم میپاشد. خدای متعال ایجاد محبت و همدلی بین زن و شوهر را از نشانهای خود دانسته است. بر اساس بینش اسلامی، پیوند میان زن و مرد فراتر از یک غریزه بوده، منشاء فطری و الهی دارد که از سرشت آدمی ناشی میشود. [13]
اسلام تأکید فراوانی به ابراز محبت در محیط خانواده دارد و یکی از قویترین عامل دوام و رشد خانواده را عاطفه و محبت اعضای آن با همدیگر میداند. به قول شهید مطهری (ره) اگر علاقه زن به شوهر از بین رفت، خانواده به صورت بیمار نیمهجان در میآید و اگر علاقه شوهر به زن خاموش شد، مرگ حیات خانوادگی فرا میرسد. خانواده یکی از نهادهای مهم جامعه به حدی است که کسی نمیتواند آن را انکار کند. ادیان الهی به جهت نقش مهم خانواده در ارتقای اخلاق و معنویت انسانها آموزههای مهمی در این زمینه ارائه کردهاند. طوری که قرآن کریم ازدواج و همسرداری را از نشانههای توحید دانسته است. [15]
بنابر این سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالی نظام خانواده نیز به کیفیت روابط بین زن و شوهر و والدین و فرزندان بستگی دارد. و هر قدر رعایت نکات اخلاقی در بین همسران بهتر و سالمتر و پر جاذبهتر باشد، زندگی شیرینتر و باصفا تر میگردد و فرزندان پرنشاط و موفقی تربیت خواهند نمود. [16]
ب- مختصری از ویژگیهای اخلاقی در خانواده اسلامی:
برخورداري از پرورش سالم در خانواده كه نخستين پايگاه تربيتي است، به فرد اين فرصت را ميدهد كه در اجتماع موفق و قابل احترام باشد. پدر و مادري كه در تربيت فرزندان به گونهاي يكپارچه عمل ميكنند و انتظاراتي تقريبا يكسان و مشخص دارند، فرزندان را در يك مركز مديريت واحد قرار ميدهند. اگر والدين بخواهند با فرزندانشان صميمي باشند، بايد نخست با خود صميمي باشند. رفتار صميمانه اعضاي خانواده ميتواند مسير صحيح را به فرزندان نشان دهد. از جمله ویژگیهای اخلاقی بین آنها از منظر اسلام به طور مشترک عبارت است از:
ب- الف: داشتن تقوا در زندگی:
تقوا یک عامل درونی است. کسی که اهل تقوا باشد، ناخودآگاه پای بند به مسائلی است و خود به خود از بسیاری رفتارهای نامناسب دوری میکند. کسی که خداوند را حاضر و ناظر میبیند، دست به هر کاری نمیزند و در رعایت حقوق همسر، اذیت و آزار نکردن او، فراهم آوردن زمینه آسایش و آرامش و حفظ اموال و آبروی او، عفت و پاکدامنی خود از دیگران موفق تر است.
از آن رو که تقوا و خداترسی، مهمترین عامل بازدارندگی در موقعیتهای حساس است، همسرانی که این ویژگی را دارند، میتوانند سالمترین روابط در خانواده پدید آورند. [17]
پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: نشانهها سعادت پنج چیز است:
1- داشتن همسری متدین
2- داشتن فرزندانی نیکوکار و متدین
3- اشتغال رد شهری که زندگی میکنند.
4- معاشرت با همنشینان دیندار
5- محبت به محمد و آل محمد (ص) [18]
بنابراین، تقوا و خدا ترسی، از عوامل مهم در ایجاد اخلاق متعادل و مورد پسند اسلام است. هر اندازه این ویژگی قویتر باشد، رعایت حد و حدود شرعی کاملتر و پایبند به اصول خانواده بیشتر خواهد بود و هرچه تقوا ضعیفتر باشد، به همان اندازه میتواند به استحکام و روابط سالم و سازنده خانواده آسیب برساند.
ب- ب: محبت به یکدیگر:
محبت و دوست داشتن، خواستهی طبیعی هر فردی است. یکی از مستحکمترین انگیزهها در پیوند و تحکیم خانواده، پیدایش جوی پر از محبت و صفا بین زن و شوهر است. [19]
زن و شوهر بیشتر از دیگران، انتظار محبت از یکدیگر را دارند و همانگونه که یکی از اهداف مهم ازدواج همین محبت خواهی و انس طلبی و آرامش در سایه کامیابیهای مشروع است. [20]
علاوه بر موارد فوق، والدین نیز به فرزندان خود باید ابراز محبت و مهربانی کنند، زیرا او کانون گرم واطمینان بخش را میطلبد. که در پرتو آن استعدادهایش شکوفا میگردد.
اکسیر محبت، داروی بسیاری از آلام و بیماریهای روحی و جسمی فرزند است. [21]
امام صادق (ع) می فرمایند: « خداوند مرد را به خاطر شدت محبت و دوستی فرزندش، مورد لطف و رحمت خویش قرار میدهد. [22]
بنابراین برای تشکیل یک خانوادهی سالم اسلامی در کنار فرزندان خویش باید نیازهای اساسی چون ابراز محبت آنها را برآورده کرد تا ویژگیهای اخلاقی مثبتی داشته باشد.
ب- ج- تکریم و احترام نسبت به یکدیگر:
انسان گل سر سبد موجودات است ، همواره حریم او را محترم شمرده است. این حرمت، صرف نظر از ویژگیهای هر دسته و گروه برای تمامی انسانها وجود دارد و جنسیت، قومیت، نژاد، سن و حتی ایمان و بی ایمان در آن دخالت ندارد. این حرمت و کرامتی است که خدا از بدو خلقت به انسان داده و در برابر آن نیز از او مسئولیت خواسته است . قرآن کریم می فرماید:
وَ لَقَد کرّمنا بنی آدمَ و جعلناهم فی البّر و البَحر و رزقناهُم منَ الطیبات و فضلناهُم علی کثیر ممَن خلقنا تفصیلاً. [23]
به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا بر نشاندیم و از چیزهایی پاکیزه به ایشان روزی دادیم وآنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکارا دادیم.
در زندگی مشترک، شاید رعایت کامل آداب امکان پذیر نباشد، ولی وجود احترام متقابل، اصلی و اساسی است. بزرگداشت و تکریم شخصیت، نیاز طبیعی هر انسانی است. انسان به دلیل غریزه حب ذات که در طبیعت او نهاده شده به ذات خویش علاقه دارد و مایل است دیگران نیز شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند. [24]
بنابراین، زن و شوهر به دلیل ارباط بسیار نزدیکی که با هم دارند. بیش از همه مواظب به رعایت احترام متقابل و حراست از شأن و منزلت یکدیگر هستند.
علاوه بر این، والدین نیز باید فرزندان خود را مورد احترام قرار دهند. در آیهی شریفهای که در فوق ذکر شد، با توجه به تساوی انسانها در کرامت نفس و اهمیت تکریم کودکان و نقش آن در تربیت و شکلگیری شخصیت آنها، بزرگان دین نه تنها کودکان را در احترام و بزرگداشت با بزرگسالان مساوی میدانند، بلکه در مواردی احترام ویژه ای نیز برای آنها قائلاند. [25]
با فرزندان مثل یک دوست رفتار کردن و جلب اعتماد و اطمینان آنان بهتر است. باید محیطی پر از مهربان را برای آنها ایجاد کرد. که نور چشمان با پدران و مادران خود در تمام مراحل زندگی یگانه باشند، و بتوانند درد دل کنند. اسلام عزیز از مهربانی و احترام و تکریم فرزند در بیشتر موارد بهرهداری کرده است. [26]
و همچنین، نوع رفتار شخص رسول خدا (ص) با اصحاب و عموم مردم و برنامه عملی و رفتاری وجود نازنینش خود، عالیترین روش زندگی و گویای برنامهی معاشرت با دیگران است. [27] پس، به عنوان یک اسوه و قراردادن ایشان به عنوان یک الگو برای تشکیل یک زندگی سالم با ویژگیهای اخلاق اسلامی، از ایشان الگوبرداری کرد.
ب- : عیب پوشی از خطاها:
یکی دیگر از عوامل اسای برای تشکیل یک خانواده برتر و سالم اسلامی گذشت از خطاهای همدیگر است. خداوند در قرآن کریم سفارش میکند که از خطاهای دیگران چشم پوشی کنید بلکه خطاهای آنان را نادیده بگیرند:
و لَیَعفوا و لَیصفحوا إلا تُحِبُونَ أنَّ یَغفِرُ الله لَکُم وَ الله غَفُورٍ رَحیم.
آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند. آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟ او آمرزنده و مهربان است.
علاوه بر این، بیشترین سفارش اسلام در مورد مسائل زندگی، گذشت و چشمپوشی از لغزشها، کج خلقیها و اشتباههای یکدیگر است. زیرا انسانها، روحیات و طرز تفکری دوگانه دارند. از این رو، اهمیت گذشت و تأثیر آن در تداوم روابط سالم آشکار میشود. [29] و این مورد یکی از نکات مهمی است که باعث میشود در زندگی زناشویی صمیمیت بیشتری ایجاد شود. [30]
در احوالات علامه محمد تقی جعفری نوشته شده است که ایشان همسری دلسوز و مهربان بودند و در تنها سوء تفاهمی که در سراسر زندگی مشترکشان با همسر خود پیدا میکردند پس از کمی مؤاخذه و محبت ده دقیقه سکوت کرده و سپس به طرف همسر رفته و غذرخواهی کرده و دست وی را میبوسید. [31]
از این رو با توجه به آیات و روایات زندگی علمای اسلامی نتیجه گرفته میشود که، چشم پوشی از خطاها و عیبهای همدیگر و عذرخواهی کردن هنگام اشتباه کردن، از مسائل کم اهمیت و قابل گذشت، موجب تقویت نهاد خانواده و کمک به داشتن خانواده ای سالم و برتر در سایه ی اسلام می شود.
ب-هـ : تأثیر لقمه حلال و حرام در تشکیل خانواده ی سالم اسلامی:
غذای حلال و حرام تأثیری عجیب و فوق العاده بر روی خانواده و تربیت فرزند دارد. اگر غذا حرام باشد، بچه بی چاره می شود و اگر غذا شبهه ناک باشد، خطرناک است. اما شبهه ی این غذا را می شود با «بسم الله» و دعا و راز ونیاز دفع کرد. اما غذای حرام را هیچ کاری نمی شود کرد. و وای بر آن فرزندی که از غذای حرام نطفه ی او منعقد شود، و بد به حال بچه ای که از پولی که در آن ربا بوده یا پولی که در آن غش در معامله کرده است بوجود بیاید. [32]
امام علی (ع) در نهج البلاغه نیز می فرماید:«خوشا به حال کسی که به خانه و خانواده ی خود بپردازد و غذای حلال خود را بخورد. [33]
لقمه ی حلال باعث می شود که محیط خانواده، محیطی سالم و برتر واقع شود، بر عکس لقمه ی حرام، از جمله تأثیر لقمه ی حرام فاسد شدن افراد خانواده است. از جمله فرزند مرحوم شهید «آیت الله حاج شیخ فضل الله نوری» که در هنگام اعدام پدرش، او کف می زد، که علت فاسد شدن فرزند شیخ شیر دایه ای است که در نوزادی به علت بیمار بودن مادرش، به او می داد. که آن دایه دشمن امیرالمؤمنین (ع) و آلوده به گناه بود که نتیجه شیر دادن او به فرزند شیخ رئیس حزب توده «کیا نوری» شد. آری این تأثیر شیر مادر ناشایست چیزی جز این نمی شود. [34]
بنابراین والدین برای داشتن خانواده سالم و برتر در اسلام باید سعی در توجه به غذای خود و فرزندان خود باشند. و از سیره معصومین (ع) الگو بگیرند.
ب-و : رعایت عدالت و مساوات بین فرزندان:
یکی دیگر از مواردی که با رعایت کردن آن در خانواده که باعث ایجاد یک خانواده برتر اسلامی می شود رعایت عدالت و مساوات در بین فرزندان خویش توسط والدین می باشد.
امام علی (ع): « گرامی ترین صفات اخلاقی، سخاوتمندی و پر سود ترین آنها عدالت مندی است» [35]
بنابراین، عدالت و عادلانه رفتار کردن، صفتی الهی است، رعایت نکردن این امر مهم اثراتی ناگوار خواهد داشت و خطراتی از جمله ایجاد کینه و عداوت را در پس می آورد. امیال سرکوب شده و احساس حقارت و بی شخصیتی و ضعف و ناتوانی و شکست فرزندان، گاهی منجر به کارهای خطرناکی می شود و عواقب زشتی در پی می آورد. [36]
پس هیچ گاه نباید پسر را بر دختر یا فرزندی بر فرزند دیگر مقدم دارند و یا نزد کودکانشان، یکی از بیش از همه مورد محبت و نوازش قرار ندهند. بدیهی است که پدر و مادر از ثمره ی تلخ این تبعیض ها بی بهره نمی مانند و اعتماد فرزندان از آنان سلب می شود.[37]
ب-ر : وفای به عهد:
یکی از فضائل اخلاقی و صفات نیکویی که هر انسانی در باطن خود به آن تمایل دارد، وفای به عهد است. هر انسانی در وجدان خود درک کند وقتی با کسی عهد و پیمانی بست، موظف است به آن وفا نماید. قرآن کریم یکی از نشانه های مؤمنین را وفای به عهد می داند: «والذین هُم لأمانَتهِم و عَهدِهم راعون» [38]
مومنین کسانی هستند که به امانت و عهد و پیمان خود وفا دارند.
و در جای دیگر قرآن کریم خداوند متعال فرموده است:
و أوفُوا بالعهد إنَّ العهد کانَ مسئولا. [39]
و همه باید به عهد خود وفا کنی که البته از عهد و پیمان سوال خواهد شد.
علاوه بر آیات قرآن کریم نیز در سیره اهل بیت (ع) از جمله امیرمومنان (ع) که حتی به عهدی که با دشمنان خود می بست وفاداری می کرد. چرا که می فرمود: «از بین واجبات و فرائض الهی هیچ چیز نزد مردم به قدر وفای به عهد، مورد تعظیم و احترام نیست.»[40]
پس، وقتی که مسلمان موظف است نسبت به عهد و پیمانش حتی در برابر دشمنان پای بند باشد، به طریق اولی موظف به پای بندی به عهدی که با فرزندان خود بسته می باشد. وقتی والدین به فرزند خود وعده ای می دهند فرزند به صورت فطر و طبیعی انتظار دارد آنها به عهد خود وفا کنند.
احساس مسئوولیت و ایفای تعهدات صفت الهی است. طبیعی است که مثل هر صفت دیگر والدین باید نخست خود را به این صفت بیارایند تا فرزندان خود نیز درس بگیرند و پرورش یابند. فرد با ایمان برای داشتن خانواده ای سالم با ویژگی های اخلاقی اسلامی، ملتزم به اجرای شروط خود است که فرموده اند:« المؤمن إذا وَعدَ وَفی» (افراد با ایمان اگر پیمان ببندند وفادار خواهند بود.) [41]
بنابراین، در صورت خلف وعده با فرزندان خود، والدین بزرگترین مشکل را در خانواده ایجاد کرده اند که همان درس بی صداقتی، وفا نکردن به عهد و وعده، آموزش دروغ و تزویر و ریا و حیله است. و این الگوهایی هستند که برای آینده ی فرزند خواهند بود و همین طور یک خانواده سالم و خواستار برتر بودن به نابودی کشیده می شود. [42]
پس نتیجه گرفته می شود که رعایت اوقات انجام امور و به وعده های وفا کردن و پیمان نشکستن از موارد لازمی است که باید به فرزندان آموخته شود.
ب- ز: مشورت و هم فکری:
از حقوق متقابل زن و شوهر، گفت و گو در موضوعات و مسائل مهم خانواده و وقایعی است که در حوزه ی داخلی زندگی آنان اتفاق می افتد. مردی که بدون در نظر گرفتن خانواده اش تصمیم بگیرد و مصالح و برنامه های خانه را با افکار و اندیشه های خود اداره می کند، بدون تردید تصمیم کاملاً صحیح و منطقی نخواهد گرفت و تمام جوانب را نمی تواند لحاظ کند.
خداوند متعال در قران به پیشنهاد همسری با شوهرش در یک جلسه مشورتی خانواده اشاره کرد. و نظر شایسته ی او را مورد ستایش قرار داده، می فرماید:
و قالت امرأتُ فِرعونَ قُرَتَ عَینٍ لی و لَکَ لا تقتلوُنُ عسی أن یَنفعَنا أو نتخذِهُ وَلَداً و هم لا یشعرون . [43]
زن فرعون گفت این کودک را مکشید که نور دیده من و توست، در خدمت ما سودمند افتد و یا او را به فرزندی خود بگیریم و آنها بی خبر بودند.
فرعون نیز پیشنهاد همسرش را پذیرفت، هم اندیشی در مسائل خانوادگی علاوه بر اینکه تصمیمات را پخته تر می سازد، نوعی احترام و توجه به شخصیت یکدیگر و فرزندان نیز به حساب می آید.
فرزندان نیز، باید بدانند امروز از اهمیت مشورت بر هیچ کس پوشیده نیست، پس برای تامین نیازهای اساسی خود، فراهم کردن رشد سالم شخصیت، هدایت مطلوب تحصیلی و شکوفایی استعدادها، نیاز به رایزنی و مشورت دارند. [44]
پس در همه ی مراحل زندگی نیاز به مشورت و نظرخواهی یکدیگر لازم است تا بتوانیم زندگی سالم و اسلامی ایجاد کرد.
خداوند نیز از زبان پیامبران و اولیا نقل میکند که برای والدین خود دعا میکردند، از جمله:
1- حضرت ابراهیم (ع) نیز از خداوند درخواست کند که :
رَبنّا إغفرلی وَ لِوالدیَّ و لِلمؤمنین یَومَ یقوم الحساب.[52]
خداوندا بیامرز مرا و پدر و مادرم و مؤمنین در روز حساب و قیامت
2- علاوه بر آیهی فوق خداوند نیز به حضرت عیسی (ع) درباره خدمتگزار به مادرش میفرماید: و وصانی … و بَرَّاً بوالدتی …. و نیز نیکی به مادرم را وصیت کرده است. [53]
3- هم چنین حضرت سلیمان (ع) از خداوند متعال اینگونه درخواست میکند.
رَبّ أوزعنی أن أشکر نعمتک التی أنعمتَ علیَّ و عَلَی والدیَّ. [54]
« پروردگارا به من بیاموز تا شکر نعمتی که بر من و پدرم و مادرم ارزانی داشته ای به جا آورم.»
و دیگر آیات و روایات ذکر شده، بنابر روایات ائمه معصومین (ع)، والدین حتی بعد از مرگ نیز، هر لحظه چشم انتظار حسنه و کار نیکی از فرزندان هستند، که باعث شادی روح آنان میشود و علاوه بر این، در تربیت صحیح و شکلگیری درست فرزندانشان نیز تأثیر بسزایی دارد.
موارد دیگری برای تشکیل و ایجاد خانوادهی برتری که مورد نظر اسلام است، وجود دارد که موارد فوق مهمترین آنها بودند. با رعایت این ویژگی ها و دستورالعملها نیز میتوان با الگوگیری از اهل بیت (ع) یک خانواده برتر ایجاد کرد.
ج- برترین خانواده در اسلام
اسـلام ، اهـل بـيـت پـيـغـمـبـر اكـرم (ص ) را بـه عـنـوان نـمـونـه اى كـامـل از خـانواده برتر معرفى و صلاحيت الگويى آن را براى جهانيان امضا كرده است . خـداونـد سـبـحـان ايـن خانواده را از هرگونه رجس و پليدى مبرا دانسته است . آيه شريفه «اِنَّمـا يـُريـدُ اللهُ لِيـُذهبَ عَنكُم الرّجسَ اهلَالبيتِ وَ يُطَهّركُم تَطهيرا» [55]، خطاب به همين خانواده است .
آيـه مـبـاهـله [56] درباره اعـضاى اين خانواده وارد شده و عظمت مقامات معنوى و عرفانى آنان را به نمايش گذاشته است . سوره انسان فضيلتهاى آنان را ستوده است و خلاصه جاى جاى قرآن از فضايل و ويژگيهاى آنان سخن گفته است .
ايـن خـانـواده از پـيـونـد مـلكـوتـى وجـود نـازنـيـن حـضـرت عـلى (ع ) و فـاطـمه اطهر(ع ) تـشـكـيـل شـده اسـت و آن دو مـصـداق اتـم انـسـان كـامـل و ايـده آل هستند. على (ع ) و فاطمه (ع ) كفو يكديگرند؛ اگر على (ع ) نبود فاطمه (ع ) در عالم هـمـتـايـى نـداشـت و اگـر فـاطـمـه (ع ) نـبـود براى على (ع ) كفوى نبود. پيوند آن دو در آسـمـانـهـا و نـزد عـرشـيـان بـرقـرار شـد و در جـمـع زمـيـنـيـان تـحـقـق عـيـنـى يـافـت . رسـول خـدا(ص ) در جـريـان ازدواج آن دو وجود عرشى ، آنان را اسوه و الگوى امت خويش خواند و فرمود:زنـدگـى عـلى (ع ) و فـاطمه (ع ) سراسر الگوست . همسر دارى على (ع )، مديريت او در خـانـه و خـانـواده ، شـوهردارى فاطمه (ع )، خانه دارى و تربيت فرزند او در عالم نظير ندارد و تا قيامت براى جهانيان نورافشانى مى كند.
ج-الف- با نگاهی به شخصیت حضرت خدیجه بانوی اولین خانواده اسلامی
خداوند آفرينش انسان را با پيوند زن و مرد آغاز کرد و آدم و حوا در کانون خانواده سکني داد و با اين تدبير، همه ابناء بشري و کاروان انساني را به سوي زوجيت خواند و کمال انساني را در همراهي و همدلي زوجين در کانون خانواده ترسيم نمود. تدبير حکيمانه الهي، در قالب کشش و تجاذب ميان زن و مرد تجلي يافته و همه ابناء را در طول تاريخ حيات انساني، در کانون خانواده گرد هم آورده است و بدينسان نسل بشر به حيات خويش ادامه مي دهد. پيوند ميان زن و مرد از آنچنان اهميتي برخوردار است که خداوند آن را ميثاق غليظ ناميده و مي فرمايد: واَخَذنَ مِنکُم ميثقاً غَليظا(زنانتان از شما پيماني محکم و استوار گرفته اند.)
و به دليل همين مقام والاي پيوند مقدس زوجيّت است که پيامبر(ص) فرموده اند:
ما بُني في الاسلام بناء اَحَبُّ الي الله عزَّوجلَّ من التزويج. (هيچ بنايي در اسلام محبوب تر از ازدواج (تشکيل خانواده) در نزد خداوند بزرگ نيست.)
خانواده پيامبر(ص) اسلام اولين خانواده در اسلام است. خانواده اي که با پيوند پيامبر(ص) و خديجه آغاز شد و محلي براي پرورش و کمال بزرگ ترين انسان هاي تاريخ بشر گشت. اين خانواده حامي پيامبر(ص) در ابلاغ رسالت عظيم و معرفي مکتب حيات بخش اسلام گشت ودرون آن فاطمه بزرگترين بانوي عالم و مادر امامت پرورش يافت. اندرون اين خانواده شخصيتي بزرگ چون علي(ع) دوران کودکي خويش را سپري کرد و از درياي بي کران دانش و نورانيت پيامبر(ص) سيراب گشت تا اولين کسي باشد که رسالت پيامبر(ص) را تاييد کند و بزرگترين حامي او در نشر و گسترش هاي پرفروغ آن را شناخت. بررسي کارکردها و ويژگي هاي خانواده مطلوب از نگاه اسلام يکي از نيازهاي ضروري جامعه ماست که اين نوشتار مي کوشد با بهره گيري از آيات قرآن کريم و با نگاهي به خانه پيامبر(ص) و همسر گران قدرش خديجه به اين مبحث مهم نظري افکنده و برخي از مهمترين کارکردهاي خانواده را به اختصار مطرح سازد.[57]
علاوه بر موارد فوق به عنوان نمونه نیز به خانواده علامه طباطبایی اشاره می شود که : علامه با وجود حجم زياد كارهايش، هيچ وقت از خانواده خود غافل نميشد. هميشه در برنامه روزانهاش ساعتي را به خانوادهاش اختصاص ميداد و آن را بهترين اوقاتش ميدانست و ميگفت: «اين ساعت تمام ناراحتيهايم را برطرف ميكند.»
علامه در خانه هم مثل بقيه جاها هرگز عصباني نميشد و اعضاي خانوادهاش صداي بلند حرف زدنش را نشنيده بودند. بچههايش را بسيار دوست داشت، با آنها مهربان و خوشرفتار بود و تا اندازهاي كه ميتوانست وقتش را صرف بازي با آنها و سرگرم كردنشان ميكرد.
در احوالات ایشان نقل کرده اند که علامه می فرمودند: (زندگی پرفراز و نشیبی داشته ام. من از حوائج زندگی و چگونگی ادارۀ آن بی اطلاع بودم. ادارۀ زندگی به عهده خانم بود. در طول مدت زندگی ما هیچ گاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم کاش این کار را نمی کرد یا کاری را ترک کند که من بگویم کاش این عمل را انجام داده بود[58]
ج-ب- خانواده برتر
در اسلام بـراى تـشـكيل خـانـواده ، استانداردهايى معرفى شده است . هرقدر اركان تـشكيل دهنده خانواده با آن استانداردها منطبق باشند به همان مقدار از شايستگى و برترى بـرخـوردار خـواهـنـد بـود. در روايات ، ويژگيهاى فراوان براى شايسته ترين زنان و مردان بيان شده است و در سيره معصومين (ع ) نيز ارشاداتى وجود دارد كه مى توان از آنها خـانـواده هـاى بـرتـر و شـايـسـتـه را شـنـاخـت . از ايـن رو، بـه طـور اجـمـال مـى توان گفت خانواده برتر از نظر اسلام ، آن است كه اركان آن شايسته و منطبق بـا اسـتـانـداردهـاى اسـلامـى باشد، مناسبات و روابطى منطبق با آموزه هاى دينى بر آنها حـاكـم بـاشـد، خـروجـى آن انـسـانـهـايـى شـايـسـتـه ومـوثـر در سـاخـته شدن جامعه ايده آل اسـلامـى بـاشـد. وامـا مـلاك بـرتـرى ، از نـظـر اسـلام ، مـال و ثروت و مانند آن نيست كه كسى به آنها ببالد و بگويد: ((نَحنُ اَكثرُ اَموالاً وَاَولادا)) [59]. از اين رو، اگر خانواده اى را برخوردار يافيتد نبايد شگفت زده شويد ((فَلا تـُعـجِبُكَ اَموالُهم وَلا اَولادُهُم )) زور وقوت مادى نيز معيار برترى نيست كه كسى در ارزيابى افراد در خانواده ها بگويد: ((كانواُ اَشَدَّ مِنكُم قُوّةً)) [60] چنانكه برخوردارى از قوم و قبيله و عشيره ، جاه و مقام وشهرت نيز ملاك برترى نست .
بـرتـرى خـانـواده بـه انـطـباق آن با استانداردهاى اسلامى و برخوردارى از ويژگيهاى ارزشـى و فـضـيـلتـهـاست . هر خانواده اى از آن استانداردها بهره مند باشد برتر است . بـنـابـرايـن ، مـنـظـور از بـرتـرى خـانـواده ، بـرتـرى در فـضـايـل انـسانى و ارزشهاى اسلامى است كه برخى از آنها باعنوان ويژگيهاى خانواده برتر خواهد آمد.
قرآن كريم بهترين الگوها را براى شناسايى خانواده برتر به جهانيان معرفى كرده است. قرآن كريم هنگام سخن از فضائل اخلاقي و انساني و يا نكوهش و تحذير از رذايل اخلاقي، هم از مردان با فضيلت و ستوده ياد ميكند و هم از زنان نمونه و اسوه نام ميبرد. زيرا انسان وارسته چه زن و چه مرد ميتواند الگوي ديگر انسانها قرار گيرد يعني مرد و زن خوب نمونه انسانهاي خوبند و مرد و زن بد نمونه انسانهاي بدند.
خاندان حضرت ابراهیم (ع) از جمله به عنوان خانواده برتر معرفی شده است. در قرآن کریم میخوانیم: «اِنَّ اللهَ اصـطـَفـى ادَمَ وَ آلَ ابـراهـيـمَ و آلَ عـِمـرانَ عـَلَى العـالَمـيـن .» [61] اخـلاقـى ، در شـوهـردارى ، خـانـه دارى و تـربيت فرزند نمونه است . همسر ديگرش نيز نمونه بود. ثمره زندگى حضرت ابراهيم (ع ) بِغلام حليم … وَبَشَّرناهُ بِاِسحاقَ نَبيّا مِنَ الصّالحين » [62]
ابراهيم (ع ) پدر اين چنين فرزندانى است و دو همسر او نيز مادران فرزندانى اين گونه انـد. هـر كـدام از آن دو در پـرورش فـرزنـد چـه مـرارتهايى كشيدند و چه آثارى از خود بـرجـاى گذاشتند؛ حضرت ابراهيم (ع ) همسرش هاجر را به همراه فرزند خردسالش به سـرزمـيـنـى بـى آب و عـلف آورد: « رَبَّنـا اِنـّى اَسكَنتُ مِنْ ذُرّيّتى بِوادٍ غَيرِ ذِى زَرعٍ عِندَ بـَيـتـِكَ الُمـحـَرِّمِ لِيُقِيمُوا الصَّلوةَ فَاجعَلْ اَفئِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوِى اِلَيهِم …» [63]
هـنـگـامـى كـه فرشته هاى الهى نزد حضرت ابراهيم (ع ) آمدند و تولد حضرت اسحاق را بـه او بـشارت دادند همسر اولش (ساره ) نيز در آنجا حاضر و ايستاده بود، تبسمى بر لب داشت و ناظر بر اين جريان بود؛ در قرآن کریم چنين است :«و امراتُهُ قآئِمة ٌ فَضَحِکَت فبشَّرناها بِأسحق و مِن ورآءً اسحقَ یَعقوب/ قالت یا ویلَتی ألَدوَ أنا عَجُوزٌ و هذا بَعلی شیخاً إنَّ هذا لَشیٌ عجیب/ قالوا أتَعجبینَ مِن اَمرِ اللهِ رَحمَتُ الله وَ بَرکاتُه علیکم اهل البیتِ إنَّهُ حَمیدٌ مَجید».
(و زن او ايستاده بود. خنديد. پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به يعقوب مژده داديم . (هـمـسـر ابـراهـيم ) گفت : اى واى برمن ، آيا فرزند آورم با آنكه من پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد است ؟ واقعا اين چيز عجيبى است . گفتند: آيا از كار خدا تعجب مى كنى ؟ رحمت خدا و بركات او بر شما خاندان (رسالت ) باد، بى گمان ، او ستوده اى بزرگوار است.حضرت ابراهيم(ع) از پيامبران اولواالعزم است كه در سنين پيري فرشتگان به آن حضرت بشارت داشتن فرزندي آگاه و حليم و بردبار را به او دادند چنان كه همان بشارت را به همسرش ساره دادند.
فرشتگان به ابراهيم گفتند: «فبشرناه بغلام حليم»[65] (ما به ابراهيم بشارت داديم به فرزندي بردبار)، و در جاي ديگر فرمود: «انا نبشرك بغلام عليم» (ما تو را به فرزند آگاه بشارت ميدهيم.) و ابراهيم فرمود: «ابشرتموني علي ان مسّني الكبر فبم تبشّرون» (آيا به من نويد ميدهيد در حالي كه مرا پيري رسيده است. پس چه بشارتي به من ميدهيد.) و به دنبال آن فرمود: «فبشرناك بالحق فلاتكن من القانطين قال و من يقنط من رحمة ربه الا الضّالون»[66] فرشتگان گفتند: تو را به حق بشارت داديم، از مأيوسان
مباش، گفت جز گمراهان چه كسي از رحمت پروردگار مأيوس ميشود.
انسانهاي به كمال رسيدهاند كه فرشتگان بر آنها نازل و حقايقي را در اختيار آنها قرار ميدهند از اين رو از آيات فوق استفاده ميشود كه همسر ابراهيم همانند خود آن حضرت به كمالي نايل آمده است كه قابليت دريافت بشارت فرشتگان را دارد. این آیات افزون بر معرفی حضرت ابراهیم (ع) برجستگیهای اخلاقی و معنوی همسران آن حضرت را نیز تبیین می کنند.
حضرت مريم(ع) نيز يكي از زناني است كه در قرآن از مقام و عظمت و كرامت او سخن به ميان آمده است، و او را الگوي انسانهاي مؤمن معرفي ميكند: «و مريم ابنت عمران التي احصنت فرجها فنفخنا فيه من روحنا و صدقت بكلمات ربها و كتبه و كانت من القانتين»[67]
به مريم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگاه داشت و ما از روح خود در او دميديم. او كلمات پروردگار و كتابهايش را تصديق كرد و از مطيعان فرمان خدا بود.
بر اساس آيات قرآن به لحاظ اين كه حضرت زكريا تكفّل حضرت مريم را بر عهده داشت استفاده ميشود كه هرگاه حضرت زكريا وارد محراب ميشد، روزي خاصي نزد آن بانو مييافت و او ميگفت:از نزد خداست كه خداي سبحان آن روزي را بدون حساب به او اعطاء كرده است «كلّما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقاً قال يا مريم انّي لك هذا قالت هو من عند اللّه يرزق من يشاء بغير حساب»[68] هرگاه زكريا در محراب بر او وارد ميشد، نزد او نوعي خوراكي مييافت. گفت اي مريم، اين از كجا براي تو آمده است؟ او گفت: اين از جانب خداست و به هركس بخواهد بي شمار روزي ميدهد همچنين به استناد قرآن فرشتگان با مريم سخن ميگفتند و سخنان او را ميشنيدند، «و اذ قالت الملائكة يا مريم ان اللّه اصطفاك و طهّرك و اصطفاك علي نساء العالمين، يا مريم اقنتي لربّك و اسجدي و اركعي مع الراكعين.»[69]
(فرشتگان به حضرت مريم خبر دادند كه برگزيده و مطهره و از زنان ممتاز عالم هستي است و پيوسته به ياد خداست از اين رو خدا به او فرمان داد براي خدا خضوع كن و در برابر او سجده داشته باش و با ركوع كنندگان ركوع كن. پس زن ميتواند به مقامي نائل شود كه با ملكوت عالم ارتباط برقرار كند و فرشتگان با او سخن بگويند(.
در اين خانواده برتر دو بانو يعنى حضرت مريم و مادرش به عنوان صفوه و برگزيده الهـى بـه جـهـانـيـان مـعـرفـى شده اند. حضرت مريم با آن همه كمالاتى كه قرآن كريم گـوشـه هـايـى از آن را ذكـر كرده ، دست پرورده مادرى نمونه است كه او را به پناه خدا سـپـرد، خـدا هم به او پناهندگى داد. آن پناه خواستن نيز در كنار محراب عبادت بود و به استجابت رسيد.
قرآن كريم داستانش را چنين ترسيم كرده است :[70]
چـون زن عـمـران گـفـت : پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تاآزاد شده (از مـشـاغـل دنـيـا و پـرستشگر تو) باشد، پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى . پس چـون فـرزنـدش را بـزاد، گـفـت : پـروردگـارا، من دختر زاده ام ـ و خدا به آنچه او زاييده دانـاتـر بـود ـ و پـسـر چـون دخـتـر نـيـست و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شـيـطـان رانـده شـده بـه تـو پـنـاه مـى دهـم . پـس پـروردگـارش وى (مريم ) را با حسن قـبـول پـذيـرا شـد و ا و را خود حضرت مريم (ع ) نيز مادرى است نمونه و فرزندى چون حـضـرت عـيـسـى (ع ) را تربيت كرد. قرآن كريم مادر اين فرزند عرفانى اين بانو همين بـس كـه فرشته ها نزد او مى آمدند و پيام خدا را براى او مى آوردند: ((اِذْ قالَتِ المَلائِكَةُ يـا مـَريـَمُ اِنَّ اللّهَ اصـطـَفـاكِ وَ طـَهَّرَكِ وَاصـطـَفـَاكِ عَلى نِساءِ العالَمين يا مَريَمُ اقْنُتى لِربِّكِ وَ اسْجُدى وَ اركعى مَعَ الرّاكِعين )) وقـتـى حضرت زكريا نزد مريم مى آمد، او را در محراب عبادتش مى يافت در حالى كه نزد او غـذاهـاى بـهـشـتـى بـود: ((فـَلَمـّا دَخـَلَ عـَلَيـهـا زَكـَرّيـا الِمـحـرابَ وَجـَدَ عـِنـدَهـا رَزقا…)) و همه اين كمالات و كرامتها از آن حضرت مريم است .
نـمـونـه ديـگر خانواده برتر در قرآن ، خانواده حضرت يحيى (ع ) است . او نمونه اى از فـرزنـدى صـالح در خـانواده اى شايسته است خانواده حضرت موسى (ع ) نيز از اين جمله اسـت . او پـدر و مادرى نمونه دارد. قرآن كريم داستان مرارتهاى مادرش را در آن شايسته بـراى هـمـسـرش اسـت. [71]
ج-ج- آموزگار عفاف در بین مرد و زن
قرآن کریم در مقام معرفی انسان عفیف هم از مرد عفیف سخن می گوید و هم از زن عفیف یعنی هم مرد عفیف در صحنه تجلی کرده است و هم زن عفیف ظهور نموده است.
قرآن کریم حضرت یوسف را مظهر عفت در مردان و مریم را مظهر عفت در زنان معرّفی نموده است که هم یوسف مبتلا شد و بر اثر عفاف نجات پیدا کرد و هم مریم امتحان شد و در پرتو عفاف نجات یافت.
درباره آزمون حضرت یوسف هم می فرماید: «و لقد همّت به و هم بها لولا ان رای برهان ربّه»[72] آن زن مصری همت گماشت و همتش در حدّ تعقیب یوسف به فعلیت رسید ولی یوسف صدیق نه تنها مرتکب حرام نشد و نیز مقدمات حرام را فراهم نساخت بلکه قصد و همت و خیال گناه نکرد زیرا او را برهان ربّ دید و افترا زنندگان به یوسف نیز که یوسف را متهم کردند در نهایت اعتراف کردند که «الآن حصحص الحق انا راودته عن نفسه»[73] اکنون حق پدیدار گشت من از او کام خواستم و خدا نیز به نزاهت و طهارت یوسف شهادت داد و فرمود: نه تنها یوسف به طرف بدی نرفت، بلکه بدی نیز به طرف یوسف نرفت، «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء»[74] این گونه بدی و پلیدی رااز او برگردانیدیم قرآن می گوید: به گناه اجازه ندادیم به سراغ یوسف برود.
بنابراین حضرت یوسف الگوی عفاف و پاکدامنی برای انسانهاست حضرت مریم نیز از لحاظ ملکه عفاف یا همسطح یوسف صدیق است یا بالاتر از او. زیرا قرآن می فرماید: «قالت انی اعوذ بالرحمن منک ان کنت تقیاً»[75] یعنی نه تنها خودش میل ندارد بلکه آن فرشته را که به صورت بشر متمثل شده امر به معروف می کند و می گوید: اگر تو تقوا داری دست به این کار نزن در حالی که حضرت یوسف برهان ربّ دید و از اعمال همّت باز داشته شد.
پی نوشت:
1- حسن عمید،فرهنگ عمید، ج 17، تهران: انتشارات امیرکبیر، سال 1361، ص 439
2- محمد معین، فرهنگ معین، ج بیست و دوم، چ1، تهران: انتشارات امیرکبیر، سال 1384، ص 1394
3- محمد حسین، طباطبایی، المیزان تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج پنجم، قم: بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، سال 1376، ص 171
4- روم، 21
5- استادان طرح جامع آموزش خانواده، جوان و تشکیل خانواده، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چ 11، سال 1381، ص 111
6- محمد علی، رضایی و جمعی از پژوهشگران، تفسیر قرآن مهر،، ج 16، چ اول، قم: پژوهش های تفسیر علوم قرآن سال 1388، ص 141
7- سید علی اکبر حسینی نیشابوری، سخنرانی های استاد رفیعی (ویژه خانواده)، ج اول، چ دوازدهم، قم: انتشارات صالحان، سال 1392، ص 14
8- احمد، بهشتی، خانواده در قرآن، قم: انتشارات طریق القدس، بی تا، ص 39
9- استادان طرح جامع آموزش خانواده، جوان و تشکیل خانواده، انتشارات انجمن اولیا و مربیان، چ 11، سال 1381، ص 114
10- حبیب الله، طاهری، سیری در مسائل خانواده، چ دوم، تهران، بهمن، 1370، ص 113
11- نور،26
12- محمد، محمدی ری شهری، بنیان تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، مترجم حمید رضا شیخی، چ6، قم، دارالحدیث، سال 1391، ص 12
13- محمد تقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، ج دوم، چ 3، تهران: انتشارات امیرکبیر، سال 1372، ص 28
14- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19 چ4، تهران، انتشارات صدرا، بی تا، ص 30
15- امیر ملک محمودی الیگودرزی، راهنمای خانواده موفق، چ چهل و ششم، قم: انتشارات منشور روحی، سال 1390، ص 23
16- ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 16، چ 14، تهران: دار الکتب الاسلامیه، سال 1376، ص 391
17- علی قائمی، نظام حیات خانواده، چ سوم، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان، سال 1375، ص 224
18- مسعود، صفی یاری، پیامبر اعظم و مسائل خانواده، چ اول، قم: ناشر ظفر، سال 1385، ص 29
19- باقر، شریف قریشی، نظام خانواده در اسلام، ترجمه لطیف راشدی، چ2، بی جا: شرکت چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1377، ص 100
20- عباس، اسماعیل یزدی، فرهنگ تربیت، چ اول، قم: انتشارات دلیل ما، سال 1381، ص 264
21- محمد جواد، مروجی طبرسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(ع)، چ هفدهم، قم: بوستان کتاب، سال 1390، ص 60
22- محمد بن علی، بابویه شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه صادق حسن زاده، چ دهم، قم، ارمغان طوبی، سال 1390، ص 182
23- الأسرا، 70
24- علی، قائمی، خانواده و مسائل همسران جوان، چ پنجم، قم، انتشارات شفق، 1370، ص 258
25- علی، حسینی زاده، تربیت فرزند، ج اول، چ هفتم، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، سال 1388، ص 101-110
26- محمود، ارگانی بهبهانی حائری، تربیت فرزند در اسلام، چ سوم، قم: انتشارات پیام مهدی، سال 1382، ص 126
27- عباس، اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، چ اول، قم، انتشارات دلیل ما، سال 1381، ص 376
28- نور، 22
29- احمد حسینی، بهداشت روانی ازدواج و همسرداری، چ 1، تهران: انتشارات مفید، سال 1385، ص 208
30- علی اکبر نیشابوری، سخنرانی های استاد رفیعی (ویژه خانواده) ج اول، چ دوازدهم، قم: انتشارات صالحان، سال 1392، ص 24
31- نشریه خوبان، (مفاخر ایران زمین) انتشارات دانشگاه یزد حوزه معاونت دانشجویی وفرهنگی، علامه محمد تقی جعفری، ص 7
32- حسین، مظاهری، تربیت فرزند در اسلام، چ سیزدهم، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، سازمان 1390، ص 50
33- رضی، نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، چ پنجاه و سوم، قم: انتشارات امیرالمؤمنین، سال 1389، خ 76، ص 240
34- مرتضی، بذر افشان، حکایت های تربیتی، چ اول، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1378، ص 38
36- محمود، ارگانی بهبهانی حائری، تربیت فرزند در اسلام، چ سوم، قم: انتشارات پیام مهدی، سال 1382، ص 141
37- محمد جواد، مروجی طبرسی، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت (ع) چ هفدهم، قم: بوستان کتاب، سال 1390 ص 77
38- مؤمونو، 8
39- اسرا، 34
40- دشتی، نهج البلاغه، نامهی 53
41- محمود، ارگانی بهبهانی حائری، تربیت فرزند در اسلام،ص 174
42- علی، حسینی زاده، تربیت فرزند، چ هفتم، قم: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، سال 1388، ج 1، ص 151
43- قصص، 9
44- داوود، حسینی، مبانی روان شناختی مشاوره در منابع اسلامی، قم: نشر مؤسسه آموزش و پژوهش امام خمینی (ره)، سال 1382، پایان نامه، ص 20
45- بقره، 128
46- ابراهیم، 20
47- آل عمران، 38
48- یوسف، 98
49- ترجمه حسین انصاریان، صحیفه سجادیه، چ اول، قم: انتشارات آیین دانش، سال 1388، دعای 25، ص 102
50- رضا بصیرت، گلی خوشبو، از جانب خداوند، چ اول، قم: انتشارات شهاب الدین، سال 1388، ص 124
51- ابراهیم، مظاهری، با فرزندان در سایه قرآن، قم، انتشارات ظفر، سال 1376، ص 69
52- ابراهیم، 34
53- مریم، 31 و 32
54- احقاف، 15
55- احزاب 230
56- آل عمران، 61
57- سایت راسخون، مقاله حسین مظاهری (خانواده در اسلام)
58- نشریه مهر خوبان، علامه سید حسین طباطبایی، ص 5-6
59- سباء، 35
60- توبه، 9
61- آل عمران، 3
62- صافات، 100 و 101 و 112
63- ابراهیم، 37
64- هود، 71-73
65- صافات، 101
66- حجر، 53-54-55-56
67- تحریم، 12
68- آل عمران، 37
69- آل عمران، 42-43
70- آل عمران، 35 و 37
71- برگرفته از تفاسیر قرآنی از جمله تفسیر قرآن مهر، المیزان فی تفسیر القرآن
72- یوسف، 24
73- یوسف،51
74- یوسف، 44
75- مریم، 17